سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
چهارشنبه 86 اسفند 29 , ساعت 9:45 عصر

چند سالیست که با فرا رسیدن چنین روزهایی دلم می گیرد. روزهای آخر سال را می‏گویم. روزهایی که آدم دلش می‏گیرد وقتی کنار سفره هفت سین می‏نشیند! روزهایی که آدم دلش بالا می‏آید از بس چشم به راه می‏ماند و مسافرش را نمی‏بیند. روزهایی که آدم یادش می‏آید بعضی ها اصلا سبزه ندارند! روزهایی که هفت‏سین سفره‏ات می‏شود: سوختن، ساختن، سرودن، سوز دل داشتن، سینه مجروح داشتن، سر دادن و ساکت ماندن ... روزهایی که ناگهان دلت تنگ می‏شود برای آن لحظه‏ای که با دوستی، عزیزی، همدمی گوشه‏ای می‏نشستی و دعا می‏کردی! روزهایی که آرام و بی صدا آمدند و رفتند و گذشتند و جز یک مشت خاطره و حسرت چیزی بر دلت باقی نگذاشتند... و من امشب، همانند همه آن شبها و روزهای پرخاطره و پرحسرت، با دلم همنوا می‏شوم و می‏خوانم:

بهار آمد بهار من نیامد                       گل آمد گلعذار من نیامد

برآوردند سر از شاخ گلها                    گلی بر شاخسار من نیامد

چراغ لاله روشن شد به صحرا             چراغ شام تار من نیامد

جهان را انتظار آمد به پایان                 به پایان انتظار من نیامد

همه یاران کنار از غم گرفتند                چرا شادی کنار من نیامد

چه پیش آمد درین صحرا که عمری       گذشت و تکسوار من نیامد

سر از خواب گران برداشت عالم           سبک رفتار یار من نیامد

به کار دوست طی شد روزگارم           دریغ از من به کار من نیامد

) سلمان هراتی ) 



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]